عضدی مریم
1390. اثر دورههاي گرسنگي كوتاه مدت و غذادهي مجدد بر رشد و تركيب لاشه در قزل آلاي رنگين کمان
چکيده
بسياري از رفتارهاي تغذيهاي آبزيان نظير انتخاب طعمه، نوع و اندازه آن به جثه آنها وابسته است. در صنعت آبزي پروري رشد مطلوب فاکتور کليدي در موفقيت پرورش ماهي است. به منظور جبران کاهش رشد در پرورش ماهيان پديده رشد جبراني يکي از مهمترين ابزارهاي مديريتي ميباشد. رشد جبراني يک دوره رشد سريع غير معمول است و در حيواناتي اتفاق مي ا فتد که پس از يک مرحله محروميت غذايي با ميزان فراواني غذا روبرو ميشوند. در اين مطالعه اثر دورههاي گرسنگي و غذادهي مجدد بر عملکرد رشد، تغذيه و ترکيب شيميايي لاشه ماهي قزل آلاي رنگين کمان (Oncorhynchus mykiss) مورد بررسي قرار گرفت. براي اين منظور، 270 قطعه ماهي قزل آلاي رنگين کمان با ميانگين وزني 0/83 ± 17/37 گرم (ميانگين ± خطاي استاندارد) و طول کل 0/15 ± سانتيمتر در 15 تانک پلاستيکي مدور (گنجايش 100 ليتر، 18 قطعه ماهي در هر تانک) پس از دوره 14 روزه سازگاري در قالب طرح کاملا تصادفي با سه تکرار توزيع شد. تيمارهاي تغذيهاي آزمايشي شامل: تيمار شاهد (تغذيه 2 بار در روز و در حد اشباع)، تيمار اول (2 روز تغذيه و 1 روز گرسنگي؛T1 )، تيمار دوم (4 روز تغذيه و 1 روز گرسنگي؛T2 )، تيمار سوم (12 روز تغذيه و 3 روز گرسنگي؛T3 ) و تيمار چهارم (16 روز تغذيه و 4 روز گرسنگي؛ T4) بود. دورهي آزمايش60 روز به طول انجاميد و در طي آن زيست سنجي ماهيان هر 15 روز يکبار انجام شد. در پايان آزمايش از هر تانک آزمايشي 5 قطعه ماهي به صورت تصادفي جهت آناليز ترکيب شيميايي لاشه (رطوبت، خاکستر، چربي و پروتئين) نمونهبرداري گرديد. خصوصيات فيزيکو شيميايي آب در طي دوره نگهداري ماهيان به طور مداوم کنترل گرديد تا در حدود سلامت ماهيان ثابت بماند. نتايج نشان داد که دورههاي گرسنگي و غذادهي مجدد بر عملکرد رشد تاثير قابل ملاحظه نداشته و اختلاف معنيداري بين تيمار شاهد و ساير تيمارها از نظر وزن نهايي، نرخ رشد ويژه، شاخص وضعيت و درصد افزايش وزن وجود ندارد، هرچند که بيشترين وزن نهايي (2/44 ± 66/23 گرم) و بالاترين نرخ رشد ويژه (0/04 ± 2/19 درصد در روز) در تيمار شاهد به دست آمد. علاوه بر اين، شاخص هاي تغذيها ي شامل ضريب تبديل غذايي، راندمان غذا و راندمان پروتئين نيز اختلاف معنيداري بين تيمارها نداشت اما بيشترين ميزان ضريب تبديل غذايي در تيمار سوم (0/02 ± 1/27) و بيشترين راندمان غذا (1/58 ± 87/64) و راندمان پروتئين (0/03 ± 2/19) در تيمار اول (T1) به دست آمد. نتايج مقايسه اي به لحاظ آناليز شيميايي لاشه در قزل آلاي رنگين کمان نشان داد که بين تيمارهاي مختلف آزمايش به لحاظ محتواي خاکستر و رطوبت لاشه تفاوت معني داري وجود ندارد( p>0/05)از سوي ديگر، ميزان پروتئين در تيمار سوم (2/09± 65/04درصد از وزن خشک) به طور معني داري (p<0/05) از ساير تيمارهاي آزمايش شده بالاتر بود. همچنين ميزان چربي تيمار سوم (0/14 ± 26/64 درصد از وزن خشک) و تيمار دوم (0/51 ± 27/35درصد از وزن خشک) در مقايسه با تيمار شاهد (0/19 ± 28/79درصد از وزن خشک) اختلاف معني دار ( p<0/05)را نشان داد ولي با تيمار اول (T1) و تيمار چهارم (T4) اختلاف معنيدار نبود. بر اساس شاخصهاي رشد و تغذيه ميتوان بيان نمود که در پايان دوره آزمايش جبران کامل در تمام ماهيان تيمار شده در اين آزمايش به دست آمد. به طور کلي يافته هاي اين تحقيق نشان داد که دورههاي گرسنگي و تغذيه مجدد هيچ تاثير منفي بر عملکرد رشد ندارد. بنابراين، رشد جبراني به عنوان ابزار مديريتي در مزارع پرورش ماهي قزل آلاي رنگين کمان سودمند است.
کلمات کليدي: قزل آلاي رنگين کمان (Oncorhynchus mykiss)، رشد جبراني، شاخص رشد، شاخص تغذيه، ترکيب لاشه